سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 69820

  بازدید امروز : 29

  بازدید دیروز : 0

قایق کاغذی

 
بهترینِ برادران، کسی است که نسبت به برادرانش پُر توقّع نباشد . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: حرمت ::: یکشنبه 84/10/25::: ساعت 11:6 عصر

خدا گفت : لیلی یک ماجراست ، ماجرایی آکنده از من ، ماجرایی که باید بسازیش
شیطان گفت : یک اتفاق است ، بنشین تا بیفتد . آنان که حرف شیطان را باور کردند . نشستند و لیلی هیچ‌گاه اتفاق نیفتاد . مجنون اما بلند شد، رفت تا لیلی را بسازد .
خدا گفت : لیلی درد است ، درد زادنی نو ، تولدی به دست خویشتن .
شیطان گفت : آسودگی است ، خیالی‌ست خوش .
خدا گفت : لیلی رفتن است . عبور است و رد شدن .
شیطان گفت : ماندن است ، فرو رفتنِ در خود

 

 

 

خدا گفت : لیلی جست‌وجو است ، لیلی نرسیدن است . نداشتن و بخشیدن .
شیطان گفت : خواستن است ، گرفتن و تملک .
خدا گفت : لیلی سخت است ، دیر است و دور از دست .
شیطان گفت : ساده است ، همین‌‌جایی و دم دست .                                           و دنیا پر شد از لیلی‌های زود ، لیلی‌های ساده این‌جایی ، لیلی‌های نزدیک لحظه‌ای .
خدا گفت : لیلی زندگی‌ست . زیستنی از نوعی دیگر . لیلی جاودانگی شد و     شیطان دیگر نبود .
مجنون زیستنی از نوعی دیگر را برگزید و می‌دانست که لیلی تا ابد طول می‌کشد ...

 

 

اونیکه این مطلب رو تو بلاگش نوشته بود یه بار یکی از پستای منو کپی کرد حالا منم تلافی کردم....اون دیگه نیست....بلاگشم بست و رفت....

شادو سر افراز در پناه حق باشید.....


 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ